شاه پری 1
بدلیل کثرت مشکلات در رابطه با سوغاتی خواستم که یک قدری درباره این امر خطیر صحبت کنم.
من و همسری هر دو دانشجو هستیم و برای رفتن به ایران اون هم سالی دو بار و بردن سوغاتی قطعا قوانین خاصی داریم که البته از بعد از ازدواج و بوسیله اینجانب بصورتی ناگفته وضع شده.همسری ما قبل از ازدواج معمولا دو روز مونده به سفرشون خرید میفرمودند و اون هم از هر چی که خوششون میومده و یا سفارش داده میشده بهشون، از هر مارکی که شده ولو بسیار گران. از بعد از ازدواج ما و با توجه به نصایح من در رابطه با پس انداز یک مقداری قضایا تعدیل شده و این کار کلا به من واگذار شده. من هم با توجه به حراجهای خوب اینجا بوقتش خرید میکنم/با بهترین کیفیت و البته قیمت جوری که همیشه همه از هدایاشون بسیار راضی هستند.
اما در باره خرید برای قوم همسری باید بگم که من همیشه کادوی مادرهمسری و پدرش رو بسیار متفاوت میگذارم و مادرهمسری هم بیش از اندازه جبران میکنه. برای خانواده خودم هم همیشه خییییییییییییییییییییییییییییییییلی خییییییییییییییییییییییییییییییلی بیشتر میبرم چون پدر و مادر خودم بسیار به ما میرسن از همه جهت از سفر گرفته تا خریدهای انچنانی و کادوی تولد اساسی برای هردومون.
مسئله و شاید مشکلی که من دارم توقعات خواهرهای همسری هست مخصوصا کوچکتره (خواهرهای همسری هر دو ازدواج کردن و بزرگه دو تا هم بچه داره): مثلا هر بار من ایران میرم خواهر کوچیکه از هر چیز نویی که من داشته باشم سوال میکنه که اینو همسری برات خریده؟؟ از اونجا خریدی؟؟ و بعد هم با مدل حرف زدن خودش حالی میکنه که داداشش باید برای اون هم اینجوری خرید بکنه!!!!!!!!!!!!!! (من نمیدونم برای خواهر همسری کی لباس و کیفو کفش میخره ولی برای من همسری میخره و این اینقدر برام واضحه که از سوالش لجم میگیره) و این در صورتی هست که خواهرهای همسری تا به حال حتی وقتی من میخواستم بیام اینجا هیچ چیزی نشده که برای من بگذارن و یا به این عنوان که رفتن سفر برای ما چیزی بگذارن ولی در عوض از ما توقع دارند که همه جوره حواسمون باشه برای بچه هاشون اسباب بازی درست و حسابی ببریم و برای خودشون هم همین جور که البته من ذره ذره کادوهاشون رو کم کردم و به اندازه میبرم. همیشه هم در لفافه حرفشون اینه که اول زندگیشون هست و قسط دارندو .... انگار نه انگار که ما هم مثل اونها هستیم و جدای قسطهامون خرج دائمی سفرهامون هم هست، من هم با همین استدلال با همسری صحبت کردم که من میخوام کمتر سوغاتی ببریم براشون و اون هم پذیرفت.جالبه بدونید که اوایل وقتی سوغاتی میبردیم فقط از برادرشون تشکر میکردند ولی الان با توجه به اینکه همسری چند بار جلوی خودشون گفته که زحمت خرید اینها با شاه پری هست دیگه یادگرفتن.البته حساب مادر همسری فرق داره چون خیلی حواس جمع و عاقل هست.
مشکل اصلی من با خواهر کوچیکه همسری هست چون به من خیلی حسادت میکنه تا به این حد که کارت عروسیش رو هم عین من سفارش داده بود که باعث تعجب همه شد.من زن زیبایی هستم و این رو همه بهم میگن و هر جا که باشیم صحبت از زیبایی و خانواده خوب و اصیلی هست که دارم و همه به مادر همسری بخاطر داشتن همچین عروسی تبریک میگن (ببخشید نمی خواستم که از خودم تعریف کنم فقط خواستم شرایط رو بدونید که سر منشا این مسائل از کجاست). من هنوز جاری دار نشدم اما بزودی میشم و مادر همسری معتقد هست که قطعا عروس بعدی بخوبی من نخواهد بود که البته من این رو بحساب تعارف میذارم.در مل من با خانواده همسری خیلی صمیمی نیستم و همیشه سعی کردم که حد و حدودمون حفظ بشه.
حسابی پرچونگی کردم، ببخشید.