عروس ارشد 14

با سپاس فراوون از تموم نظرهایی که دادید.

خب حالا من میگم که چیکار کردم:

۱-وقتی تلفنش اشغال بود به تلفن تموم دوستهاییش که حدس میزدم ممکنه با اونها درحال حرف زدن بوده باشه زنگ زدم و همه شون آزاد بودن و این شد که دیو درون من تنوره کشید!

۲-وقتی بالاخره بعد از  کلی تلفنش آزاد شد ازش پرسیدم که "چرا اینهمه تلفنت اشغال بود؟" سعی کردم عصبانی و یا ناراحت نباشم اما فکر میکنم لحنم به شدت بد بود!

۳-اون گفت داشتم با فلانی (کسی که من شماره اش رو نداشتم که بعد زنگ بزنم و چک اش کنم!) حرف میزدم و تازه چه اشکال داره که تلفن من اشغال بوده و شروع کرد داد زدن به شدت و وحشتناک!! :(

۴-بعد هم برگشت گفت که این بار اولت نیست که داری چنین تهمتی رو به من میزنی و حواست باشه و اگه بخوای همین جوری ادامه بدی برای خاطر حرفها و تهمتهای تو هم شده میرم یه کاری میکنم که بعدن حداقل خودم برای خودم دلم نسوزه که بیگناه اینهمه متهمم میکنی و ....

بعد هم گفت لطفن یا یه کاری با شک ات بکن یا اینکه تحقیقاتت رو بکن و به نتیجه برس (منتهی در سکوت و هی به من گیر نده!!) و یا جون مادرت من رو ول کن و برو!

حالا لطفن به من بگویید چه کنم در حالیکه:

۱-با شک ام نمیدونم چیکار کنم!

۲-تحقیقات نمیتونم بکنم چون باید بیام سرکار و بعدشم ماشین ندارم که بخوام دنبالش برم.

۳-ولش نمیتونم بکنم!!

۴-آدم بسیار کم صبر و بی طاقتی هستم.

 

قربان شما


با تشکر از کلیه ی نظرات خوبتون.تمام تلاشم رو میکنم که اوضاع رو روبه راه کنم...برام دعا کنید...

عروس ارشد 13

سلام به عروسها و مادر شوهرهای خوب.

امیدوارم که همه تون خوب باشید و انشاالله که زندگی با صلح و صفا بین شماها جریان داشته باشه.

مدت طولانی ای هستش که این وبلاگ به روز نشده.

شاید باید خدا رو شکر کنیم چون ممکنه این نشون بده که خانمها با مشکلات کمتری مواجه بودن.شاید هم تنها دلیل اینکه این وبلاگ اینهمه مدت هستش که داره خاک میخوره این باشه که کسی حال و حوصله یا وقت نوشتن توی این وبلاگ رو نداشته.

خود من مشکلی که دارم و بهم اجازه نمیده که تند و تند اینجا بنویسم این هستش که میترسم شناسایی بشم!

خب وقتی مشکلاتم رو به روز بیام و اینجا بنویسم اگه برفرض محال یکی از قوم و طایفه شوهرم بیاد تو نت صاف میفهمه که کسی که این سطور رو نوشته بنده هستم!! خب برای همین هم من دست به عصا تر راه میرم.

از تموم این مقدمه ها که بگذریم میرسیم به اصل مطلبی که به جهت اون دارم مینویسم!

خانمهای عزیز شما اگه به همسرتون شک کنید که داره کمی تا قسمتی زیر آبی میره و هیچ مدرک مستندی هم دال بر زیر آبی رفتن هایش نتونید بدست بیارید و تنها مدارکی که دارید این باشه ۱:

-مدت های طولانی موبایلش اشغال باشه (چون کال ویتینگش رو از کار انداخته)

۲- حس اتون بهتون اینجوری میگه!

آنوقت چه میکنید؟

توجه داشته باشید که "جدا شدن" رو لطفن پیشنهاد نکنید چون نه توانش هست و نه تمایلش.

قربان شما.