بامداد-4
مدیریت محترم وبلاگ عروس
سلام و صبح به خیر.از همراهان قدیمی وبلاگ عروس بودم.البته یکی از دوستان لطف کرده و یه برچسب دارای سابقه مثل خانم رویا هم به من عنایت کرده اند.درصورتی که حتی فکر نمیکنم هیچگونه شناختی از من داشته باشند.اصولا برخی افراد از ایجاد تشویش در اذهان لذت می برند و این امر برای آنان به مثابه ی یک سرگرمی روزانه یا مانند نوشیدن یک لیوان نوشیدنی خواهدبود که خستگی از تن به در می کند.
اصلاْ علاقه ای ندارم که جو و محیط یک وبلاگ دوستانه که بین دوستان قدیمی که مثل یک خانواده ی متحد گرد هم آمده اند متشنج بشه.گذشته از احترام وافری که بقول خودم به یک وجب خاک اینترنت قائلم و تمامی نظرات و انتقادهای مثبت و منفی و پیشنهادات را مطالعه می کنم اما آیا فکر نمیکنید که کمی فقط به اندازه ی سر سوزن محیط وبلاگ عروس دستخوش یکسری از پارامترهای منفی بیرونی شده؟
ببینید وقتی حتی با اسم مستعار هم آماج گزند دوستان قرار بگیرید چگونه می توانید از اسم واقعی خود در اینجا بگویید؟خب باید یاد بگیریم که هر فرد دارای حریم خاص خودش است.ممکن است این حریم از خود فرد چند متر فاصله داشته باشد ممکن است چند میلیمتر باشد.به هرحال باید یاد بگیریم که بجای ریشخند سایرین کمی هم به بقیه احترام بگذاریم.
ممکن است برخی از انسان ها بصورت غریزی و ذاتی تندخو و جنگنده و تلخ باشند که خب خیلی راحت می توان با این دست دوستان کنار آمد.ولی می شود باور داشت که همه ی دوستان جدید تازه وارد به این محفل دوستانه این خصوصیت ناپسند را داشته باشند؟
درمورد پست قبل خودم می گویم.بقول بلفی عزیزم آیا خواهرشوهر در گروه خانواده ی همسر قرار ندارد؟آیا کیفیت رفتاری بین عروس و خواهرشوهر واقعاْ بر رفتارهای داخلی زن و شوهر و یا عروس و مادرشوهر بازتاب نخواهد داشت؟ آیا عادت داریم همیشه از روابط منفی و توهین آمیز بدانیم و بخوانیم؟ آیا نمی شود همین پست شماره ی ۳ بنده در آینده ی من یا در ارتباطات من با شوهر و مادرشوهرم دخیل باشد؟ آیا باید هسته ی مطلب را بدون هیچ حاشیه دربیاوریم و بگوییم؟ خب اینطوری که حتی مهارت های نوشتاری عادی را هم از دست می دهیم.
گویی باید اینگونه می نوشتم: فیروزه از من پول میخواد و من بهش میدم.بعد هم مادر فیروزه از من تشکر میکنه و مثل همیشه منو مورد لطف خودش قرار میده.
متاسفم. من که واقعاْ نمی توانم اینطوری بنویسم.از کسانی هستم که از سبک نوشتاری ساروی کیجا لذت می برم و دوست دارم مثل او بلیغ و شیوا بنویسم.کم نیستند دوستان عزیزی که از آن ها الگوبرداری می کنم.کم نیستند افرادی از این دست که ارتباط مجازی ما با آنها به ارتباط واقعی تبدیل شده.
ساروی کیجای عزیز ارادت خاص مرا نسبت به خود پذیرا باشید.هرآن چه که شما بفرمایید به دیده ی منت خواهم پذیرفت.منتظر راهکارهای همیشه خاص شما هستم.
ارادتمند:بامداد